زمانی که این دلنوشته رو نوشتم در تاریخ 97.07.04 پاس آسایشگاه پاس دو بودم ساعت 10: 2 بامداد می خواستم بعد مرخصی اومدم فایل صوتیشو بخونم و با فایل صوتی بزارم داخل وبم ولی گفتم بزار بزارم خانومم از دل , ...ادامه مطلب
یادمه در دوره ای از زمان یک روز عشقم ازم خواست تا براش دل نوشته بنویسم ولی اون زمان من بخاطر متمرکز نبودن افکارم موفق نمی شدم و لی امروز برای طو می نویسم عشقم امیدوارم قدرت و احساس بیانم آن قدر قدرتمند باشد تا گوشه ای از رضایت دل تو رو جذب خـــــودش کـــنــــد بار دیگر قلمم به کاغذم نزدیک می شود تا بار دیگر حرفهای دلم را بر روی سطرهای دفتر 100 برگم بنویسد می ترسم! از تمام شدن جوهر قلمم می ترسم از تمام شدن برگهای دفترم هراسی نیست درست است حرفهای دلم زیاد است ولی خلاصه می گویم تا قلمم جوهرش تمام نشود و دفترم برگهایش فاصله ها گاهی خوبن و گاهی بد البته بدیشان از نظر من بیشتر است تا خوبیشان البته بازم بستگی دارد این فاصله بین چه کسانی باشد لیلی و مجنون = سخت اما شیرین دوست با دوست = خوب ولی دردناک دوست با دشمن = خوب و عاقلانه حرف امروز من فاصله ی دوست با دوست نیست حرف امروز من فاصله ی دشمن و دوست نیست حرف امروز من فاصله یار و مجنون با دار است آری این روزهایم بسیار سخت می گذرد آن چنان که می خواهم خودم را با طناب دار بزنم شاید بگویید این مرد دیوانه شده است بله راست می گویید حالا مگر معنی مجنون غیر از این است؟ دوری و فاصله و دلتنگی واسه ی مجنون آسون نیست هرکاری ز مجنون سر بزند کار هر مرد عاقل نیست مردم گویند مجنون دیوانه شده مگر معنی مجنون جز دیوانگی چیست؟ دوستت دارم, ...ادامه مطلب
,نوشته,هاتنهایی ...ادامه مطلب